Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-29@19:43:39 GMT

وقتی دکتر مصدق سوژه هنرمندان شد

تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۶۵۷۰۶

وقتی دکتر مصدق سوژه هنرمندان شد

برای هر ایرانی هنردوستی نام دکتر محمد مصدق نامی است قابل احترام. نامی که با روز ۲۹ اسفند ماه و سالروز ملی شدن صنعت نفت پیوندی ناگسستنی دارد.

به گزارش ایران اکونومیست، تاکنون هنرمندان متعددی همچون حسین پاکدل، مسعود کیمیایی، نغمه ثمینی، هادی مرزبان و ... در زمان‌های گوناگون در آثار هنری خود به موضوع ملی شدن صنعت نفت و وجوه مختلف شخصیت محمد مصدق پرداخته‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

در نوشتار زیر مروری کوتاه داریم بر بعضی از آثار نمایشی که به این موضوع توجه داشته‌اند. 

حسین پاکدل که همواره مشغول مطالعه کتاب‌های تازه است، مدت کوتاهی بعد از انتشار داستان «دکتر نون زنش را از مصدق بیشتر دوست دارد» نوشته شهرام رحیمیان خیلی زود دست به کار شد و نمایشنامه «عشق و عالیجناب» را بر اساس این رمان نوشت.

در آغاز قرار بود این نمایش با کارگردانی هادی مرزبان و بازی زنده یاد جمشید مشایخی روی صحنه برود. تمرین‌های اولیه هم آغاز شد اما با وجود تمایل گروه اجرایی، به دلیل بعضی مشکلات، اجرای این نمایش برای مدتی به تاخیر افتاد تا اینکه سال ۹۰ پاکدل خود دست به کار شد و این نمایش را باکارگردانی خودش آماده اجرا کرد.

نمایش «عشق و عالیجناب» به دعوت جشنواره تئاتر فجر در این جشنواره روی صحنه رفت و قرار بود بعد از جشنواره، اسفند ماه اجرای عمومی خود را به انجام برساند اما این نمایش برای اجرای عمومی چندان خوش اقبال نبود و حجم ممیزی‌هایی که بر آن اعمال شد، حسین پاکدل را از اجرای آن منصرف کرد.

با این همه فکر اجرای این نمایش دست از سر هادی مرزبان برنداشت تا اینکه فروردین سال ۱۴۰۱ بعد از چندین بار دورخیز برای اجرای نمایش «دکتر نون» سرانجام طلسم این اجرا شکسته شد و مرزبان این نمایش را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برد. حامد کمیلی در نقش دکتر نون و بهنام تشکر در نقش دکتر مصدق روی صحنه رفتند.

نمایش «دکتر نون»

اصغر خلیلی دیگر کارگردانی است که به شخصیت دکتر مصدق توجه داشته است. او سال ۹۵ نمایش «راپورت‌های شبانه دکتر مصدق» را در تالار وحدت روی صحنه برد.

خلیلی در این نمایش برهه‌هایی از زندگی محمد مصدق را به تصویر کشید .در این نمایش که بر مبنای زندگی دکتر محمد مصدق از بعد از ملی شدن صنعت نفت تا مرگ او تنظیم شده بود، بیش‌تر بر عوامل رخداد کودتای ۲۸ مرداد و مرگ مصدق از زاویه دید رسانه‌ها و افکار عمومی تمرکز شد.

فرهاد آییش که تاکنون چند بار در نقش مصدق به ایفای نقش پرداخته، در این نمایش نیز در نقش این شخصیت سیاسی روی صحنه رفت و در کنار بازیگرانی چون ایرج راد، خسرو احمدی، رضا بهبودی، رویا میرعلمی، و . . . بازی کرد.

نمایش «راپورت‌های شبانه دکتر مصدق»

اما شخصیت دکتر مصدق تنها برای هنرمندان پیشکسوت جاذبه نداشته است بلکه هنرمندان نسل های جوان تر هم به این شخصیت توجه داشته اند.

نمایش« این نوبت از کسان» نوشته ایثار ابومحبوب و کار حسین ذوقی نشان گر علاقه جوانان به این شخصیت است. نام نمایش از مصرع یکی از اشعار معروف «سیف فرغانی» انتخاب شده که با این مطلع آغاز می‌شود: «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد/ هم رونق ِ زمان شما نیز بگذرد/…/ این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید/ نوبت ز ناکسان ِ‌ شما نیز بگذرد.»

این نمایش خرداد ۹۰ با بازی محمد رضا نجفی در تالار استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به‌ صحنه رفت. در این نمایش ماجرای دکتر مصدق و دادگاه مشهور او از دیدگاه منشی نخست وزیر روایت شد. دادگاهی که عکس مصدق در آن به دلیل خستگی و خواب‌آلودگی‌اش اهمیتی ویژه دارد.

نغمه ثمینی نمایشنامه نویسی که همواره به تاریخ توجهی خاص داشته، ماجرای دختر دکتر محمد مصدق را دستمایه یکی از آثار خود قرار داده است؛ خدیجه مصدق، دختر کوچک دکتر مصدق که در دوران کودکی شاهد صحنه‌ای ناگوار از دستگیری پدر بود و این موضوع تاثیری آنچنان ژرف بر زندگی او گذاشت که سبب شد او هرگز وضعیت روانی طبیعی نداشته باشد.

ثمینی نمایشنامه «دیو جغرافی» را بر اساس همین موضوع نوشت و قرار بود این اثر نمایشی با کارگردانی شیوا مسعودی روی صحنه برود. این دو هنرمند پیش از این دو همکاری موفق با یکدیگر داشتند و علاقه‌مند بودند که همکاری سومی را هم تجربه کنند اما این نمایش برای اجرا دچار گرفت و گیرهایی شد و فعلا هیچ چشم‌انداز مشخصی برای اجرای آن وجود ندارد.

شیوا مسعودی پیش‌تر  تاکید کرده بود که این نمایشنامه درباره خدیجه مصدق، کوچک‌ترین دختر دکتر مصدق است که گفته می‌شود آخرین قربانی رضاشاه است و البته هیچ ارتباط معنایی با دکتر مصدق در نمایشنامه نیست.
خدیجه مصدق پنجاه سال از عمرش را در آسایشگاه بیماران روانی در سوئیس گذراند تا اینکه دهه نود درگذشت.
گروه اجرایی نمایش «دیو جغرافی» تصمیم داشتند روایتی بسیار خیال‌انگیز از زندگی دردناک این زن را به نمایش بگذارند. این نمایش گرچه رگه‌های تاریخی هم داشت، اما اثری مستندگونه نبود بلکه بسیار فانتزی و خیال‌انگیز بود.

خدیجه مصدق و پدرش

اما مسعود کیمیایی فیلمساز کهنه کار کشورمان دیگر هنرمندی است که به شخصیت دکتر مصدق و ماجرای ملی شدن صنعت نفت توجه داشته است. او در فیلم «خائن کشی» که البته هنوز به نمایش عمومی درنیامده، به این موضوع پرداخته است.

کیمیایی در یکی از گفتگوهای خود درباره دلیل توجه خود به این شخصیت توضیح داده: «بچگی من با سال‌های پرحادثه جنگ جهانی دوم و بعد تبعاتش مصادف بود. شروع‌شدن و به نوعی داغ‌شدن مارکسیسم در جهان که دامنه‌اش به ایران هم رسیده بود و به‌اصطلاح از شوروی و بعد چین نشت کرده بود به کشورهای جهان سوم. سال‌های نفت؛ سال‌های ملی‌گرایی؛ سال‌های دکتر محمد مصدق، رفتن شاه، بازگشت شاه و غائله ۲۸مرداد... سال‌هایی که تنها حزب روشنفکرانه‌ای که وجود دارد و روشنفکران را جذب می‌کند حزب توده است. بعد انشعاب‌های پی‌درپی است که به شکل‌های مختلف حزب‌ها و سازمان‌ها ساخته می‌شوند. شرایطی که روز به‌ روز و فصل به فصل تغییر می‌کند. من هنوز بچه‌ام ولی می‌فهمم که مثلا خواهرم که از من بزرگ‌تر است در یک جریان سیاسی است و برادرم باز درگیر یک جریان فکری سیاسی دیگر. پدرم  سخت دوستدار دکتر مصدق بود. با تمام ابعادش رخدادهای سیاسی را دنبال می‌کرد تا آنجا که به مجلس برود یا در صنف خودش تمام اختیارات و توانایی صنف را بگذارد برای تقویت جریان فکری که به آن تعلق خاطر دارد.» (همشهری، ۷ مرداد ۱۳۹۸)

کیمیایی پیش از این در ادبیات هم سراغ این مقطع حساس تاریخ رفته بود. رخدادهای دوران مصدق در «جسدهای شیشه‌ای» قابل مشاهده است؛ رمانی که بخشی از وقایع‌اش در سال‌های ابتدایی دهه ۳۰ می‌گذرد. 

فیلم «خائن‌کشی» مسعود کیمیایی

 

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: صنعت نفت ، دکتر محمد مصدق

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: صنعت نفت دکتر محمد مصدق ملی شدن صنعت نفت دکتر محمد مصدق توجه داشته خدیجه مصدق دکتر مصدق دکتر نون روی صحنه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۶۵۷۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش

به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجان‌پور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.

در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.

در آغاز، شهرام گیل‌آبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما می‌آورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظه‌ای در تئاتر ما بی‌حضور ایشان نبوده. 

او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت می‌گیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستان‌مان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر می‌ایستیم و  به ظالم اجازه صف‌آرایی نمی‌دهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.

گیل‌آبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی می‌داریم. 

در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.

سپس احسان حاجی‌پور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط می‌شد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.

علی شمس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوه‌های گوناگون کار می‌کنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.

او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.

در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.

کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.

در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.

او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقه‌اش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.

او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.

علو عنوان کرد که در رادیو نمایش‌های بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سال‌ها هنوز به خوبی از آنها یاد می‌شود.  او در پایان شعری از سروده‌های خودش را خواند.

سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.

او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد. 

رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزه‌ای خواند که در امر آموزش در استان‌های گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!

هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.

او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام می‌گذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت می‌کنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمه‌های من بودند؛ خانم‌ها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.

او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خنده‌های تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.

رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.

در بخش بعدی، بخش‌هایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجان‌پور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجان‌پور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم می‌زدیم و فکر می‌کردیم کسانی که کار هنر نمی‌کنند، چه می‌کنند.

او ادامه داد: زنجان‌پور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.

دولت‌آبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

این داستان‌نویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لاله‌زار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامه‌ای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.

دولت‌آبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بی‌حوصله می‌شد، برای خودش نقشی می‌ساخت و آن را اجرا می‌کرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شب‌هایی برگزار می‌شود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو می‌کنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته می‌شوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.

سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجان‌پور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایش‌های تلویزیونی دیدم.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجان‌پور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنه‌های درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزنده‌تر بود و هنوز تک تک صحنه‌های آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است. 

رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزت‌الله مهرآوران و کار زنجان‌پور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجان‌پور همچنان بر سرمان باقی بماند.

در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطره‌انگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.

سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمی‌کند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجان‌پور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجان‌پور بودن، اصلا ساده نیست. 

او با یادآوری اولین خاطره‌های خود از زنجان‌پور افزود: نمایشی از رکن‌الدین خسروی دیدم که زنجان‌پور و بهروز بقایی در آن بازی می‌کردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژی‌اش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی می‌رفت، در ذهنم مانده. 

دلخواه با بیان خاطره همکاری‌اش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجان‌پور ادامه داد: یک نفر می‌تواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجان‌پور همه اینها را با هم دارد. رفتار او می‌تواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاری‌اش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.

وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه می‌دیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجان‌پور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف می‌زنیم.

دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجان‌پور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است. 

در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نماینده‌ای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجان‌پور گفت: خجالت می‌کشم درباره ایشان صحبت کنم.

او خطاب به زنجان‌پور ادامه داد: استاد خیلی دوست‌تان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.

 در بخش بعدی، شهرام گیل‌آبادی که مدت‌ها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگان‌رادیو بر صورتم‌ نشست که ویژگی‌های مشترکی داشتند.

او خاطراتی از بازی زنجان‌پور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو  و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمت‌هایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجان‌پور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را می‌آورد. این آدم‌ها هر چه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفت‌شناسی و توسعه فکری می‌دانند. آقای زنجان‌پور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.

در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی می‌کند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت می‌کنم.

او که استاد زنجان‌پور بوده ادامه داد: شما از زمان‌استادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجویی‌اش می‌گویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی می‌کرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا می‌کرد. با دیدن بازی اکبر حیرت‌زده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف می‌کردم.

ممنون از زنجان‌پور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمی‌رفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان می‌رفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد می‌گیرند. 

ممنون اضافه کرد: یکی از نقش‌های حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رساله‌اش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشق‌اند ولی زنجان‌پور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.

در بخش پایانی، اکبر زنجان‌پور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آن‌قدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد می‌کند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواس‌مان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمی‌شود. همه این کارها را می‌کنیم که به فضا برسیم.‌ آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفته‌ای است که هر کس سهم خود را از آن بر می‌دارد و گذر می‌کند.

این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمی‌شود، بسازیم و آنچه را شنیده نمی‌شود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنی‌ها را گفت‌.

زنجان‌پور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمنده‌ام و هم به خودم می‌بالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر می‌کند. «ایبسن» می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولت‌آبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجان‌پور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.

متن تقدیرنامه او را شهرام گیل‌آبادی خواند و زنجان‌پور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویده‌ام و امشب جایزه گرفته‌ام.

اسماعیل خلج که سال‌ها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطره‌ای از زنجان‌پور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم‌ من هم این اسم را از شخص دیگری گرفته‌ام و بر نمایشنامه‌ام گذاشته‌ام.

زنجان‌پور هم توضیح داد نوه‌اش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.

بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجان‌پور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.

در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را می‌بینید:

دیگر خبرها

  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش
  • بازیگران و عوامل «گنجشک مفرغی» معرفی شدند
  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • نمایش آثار جدیدی از ارادت هنرمندان در موزه رضوی
  • نمایش هیجان‌انگیز پرسپولیس و افسوس بزرگ یحیی
  • آغاز پیش‌ فروش بلیت اجرا‌های «امشب به صرف بورش و خون»
  • سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • نمایشگاه کتاب و آثار خط و نقاشی در هرات